در جلسه ی امتحان عشق من مانده ام و یک برگه سفید ، یک دنیا حرف نا گفتنی و یک بغل تنهایی و دلتنگی... درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود، در این سکوت بغض آلود... قطره اشکی هوس سرسره بازی می کند و برگه سفیدم عاشقانه قطره را در آغوش میکشد! عشق تو نوشتنی نیست ... در برگه ام کنار ان قطره یک قلب میکشم! وقت تمام است برگه ها بالا ...
نظرات شما عزیزان:
sadaf 
ساعت19:29---19 شهريور 1392
خاطرات نه سر دارند و نه ته ...بی هوا می آیند تا خفه ات کنند . . .
میرسند گاهی وسط یک فکر . . . !
گاهی وسط یک خیابان . . .
سردت می کنند . . . داغت میکنند . . .
رگ خوابت را بلدند . . . زمینت می زنند . . .
خاطرات تمام نمی شوند . . .
تمامت می کنند!!!
Mohsen 
ساعت12:30---8 خرداد 1392
گـــــــــــــــــاهی به دلت شک کن . . .
عــــــشق شاید فقط یک
شـــــــــــایعه باشد . . .
فروزان 
ساعت22:16---6 خرداد 1392
مرسی که اومدی منم لینکت کردم گلم
هه نار 
ساعت16:29---5 خرداد 1392
احساسم را نمی فروشم حتی با بالا ترین بها!
اما....
آنگونه که بخواهم خرج می کنم برای انهایی که لایق هستند....
+
نوشته شده در یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,
12:9 توسط delkhaste
|
4 نظر